کفش من خسته نشو مقصد همین دورو براس
کفش من غصه نخور خدا همیشه اون بالاس
کفش من خاکی شدی خوب میدونم ، مثل دلم
خسته و داغونو پارس ، آخه از کدوم بگم ؟
عمریه همنفسه هر چی سواره بی کسه
خودشو گول میزنه که شاید اون روز برسه
روزی که دنیا فقط پر از خوبی باشه و بس
روزی که کنده بشن از تو دلامون خارو خس
آره سراب نیست دلکم ، وجود داره چنین روزی
ولی تا رسیدنش باید همینجور بسوزی
کفش من ، هیچکسی ارزش تو رو نفهمیده
آخه هیچکس پاهاش از سنگریزه ها نرنجیده
کفش من باهام بمون حالا که اینجا بی کسم
لا اقل بمون باهام تا آخر این نفسم
کفش من قول بده تا وقتی که همراه منی
خودت و نذاری هیچوقت رو دل هیچ آدمی
امشب به یاد بودنت تا صبح تا صبح واست شعر میخونم
برات هزار تا شعر میگم تا بدونی دوست دارم
یادم میاد پشت سرت با چشم گریون داد زدم
تو جواب اشک من به قلب من تو چنگ زدی
نا مهربون اینجوریه رسم و رسوم عاشقی؟
میگی هنوز دوستم داری من که ندیدم اینجوری
تورو قسم دادم به جون جفتمون
به تموم لحضه ها خاطراتمون
اما تو گفتی نمیشه اینجا باید تموم بشه
..اینجا باید تموم بشه.
اخه مگه حرفی زدم..
آره همش بهونه بود
هرگز از آرزوی کسی مگریز شاید ...